اردیبهشت 1389

پروژه های ضدّ "زن"

سمینار بین المللی رسانه، زن و خانواده .تهران

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

الحمدُ لله رب‌العالمین. و الصلوة والسلام علی نبینا علی رحمه ابوالقاسم محمد و آله و آل‌ِ الله. با عرض سلام به محضر مهمانان محترم به خصوص خواهرانی که از سرزمین‌های دیگری به این‌جا آمدند. من به دو نکته نمی‌پردازم چون فرصت کم است و مستقیم سراغ اصل مسئله خواهم آمد اما دو نکته‌ی قابل بحثی که به اون‌ها نخواهم پرداخت یکی مزایای رسانه و فرصت‌های رسانه‌ای هست که می‌تواند در خدمت تعریف الگوی اسلامی و موفق یک خانواده به کار بره که خب چون موضوع بحث بنده نبود به آن اشاره نمی‌کنم. من فکر می‌کنم متمرکز شدن روی تهدیدهای رسانه‌ای و توجه کافی نکردن به فرصت‌های رسانه‌ای یک نقطه ضعف است. نکته‌ی دوم این‌که پیشرفت‌های مهمی در الگوی خانواده‌ی مسلمان در دهه‌های اخیر به وجود آمد که یک نمونه‌ای از خانواده‌ی مسلمان معاصر و امروزی را نشان بده ما متأسفانه او را نه به روش آکادامیک و نه به روش درست منعکس نتوانستیم بکنیم و در ذیل همین نکته اشاره به این مطلب باید کرد که ما جدا از آسیب‌هایی که از ناحیه‌ی رسانه‌های غرب یا غرب‌زده متوجه خانواده در جهان اسلام هست مستقل از این آسیب‌های رسانه‌ای با منشأ غربی ما یک مشکلاتی در خانواده‌های خودمان در کشورهای اسلامی داریم به دلیل عدم آشنایی دقیق با مفاهیم اسلامی در این باب و افراط و تفریط‌هایی که در خانواده‌های خود ما وجود دارد اصلاً با قطع نظر از این‌که غربی باشد و رسانه‌های غربی باشند. به آن آفت‌ و آسیب‌ها هم باید بایستی به دقت نگاه کرد و از منظر اسلامی آن‌ها را آسیب‌شناسی کرد. و اما در کنار این دو موضوع مهم که فقط اشاره کردم به موضوع اصلی که می‌خواهم بپردازم که احتمالاً در این یکی دو روز خواهران محترم به آن اشاره کردید حتماً بحث تازه‌ای نخواهد بود منتها من در جریان بقیه بحث‌ها نیستم مجبورم ابتدا به ساکن نظر خودم را اعلام بکنم در این باب اشاره به چند پروژه‌ی رسانه‌ای است که حالا به عمدی یا آگاهانه یا ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه بودنش کاری ندارم ولی چند پروژه‌ی رسانه‌ای است که هدف گرفته زن مسلمان و خانواده را در کشورهای اسلامی و از طریق رسانه‌های غرب یا غرب‌زده دارد به طور جدی تعقیب می‌شود و آثاری را در دهه‌های آینده شاهدش خواهیم بود از جمله بالا رفتن آمار طلاق در پایتخت‌های کشورهای اسلامی که یک مقداری هم به لحاظ رسانه‌ای و هم رفت و آمد با فرهنگ غربی نزدیک‌تر شدند و تجربه‌ها و نگاه‌های غیر اسلامی در زندگی‌ها بیشتر شده. بالا رفتن آمار طلاق و فروپاشی خانواده، بالا رفتن زندگی‌های مجردی متأسفانه در پایتخت‌های کشورهای اسلامی و شهرهای بزرگ این‌ها یک زنگ خطری است که یک بخشی از آن حتماً منبع رسانه‌ای دارد. من چند پروژه را در این دقایقی رو که به بنده اختصاص دادند عرض می‌کنم که چه الگویی از زن در رسانه‌ها، رسانه‌های غرب و غرب‌زده به عنوان الگوی هدف فرض گرفته شده و در این الگوهای رسانه‌ای چه پروژه‌ای برای زن و برای خانواده دارد تعقیب می‌شود. یکی از این پروژه‌ها وارد کردن زنان است در دو مسابقه‌ی کور. بسیاری از فیلم‌ها و پرداخت‌های رسانه‌ای که موضوعش به نحوی زن و یا خانواده است ملاحظه بفرمایید زنان را وارد دو مسابقه‌ی کور کردند. یک مسابقه‌ی زنان با زنان و یکی مسابقه‌ی زنان با مردان. مسابقه‌ی زنان با زنان در دل‌ربایی از مردان و دوم پروژه‌ی مسابقه‌ی زنان با مردان در خشونت‌ورزی.

این‌ها دو پروژه‌ای است که به شدت در فرهنگ رسانه‌ای غربی دارد تعقیب می‌شود و باید حساس باشیم که این فرهنگ در کار تعریف چه نقش‌هایی برای زن است و پروژه‌ی تبدیل زن به چه موجودی را دارد تعقیب می‌کند. مسابقه‌ی زنان با زنان در دل‌ربایی از مردان یعنی اصالت دادن به جاذبه‌ی جنسی و سکس در حریم عمومی.

پروژه‌ی دوم، پروژه‌ی مسابقه زنان با مردان در خشونت‌ورزی یعنی باز اصالت‌ دادن به الگوهای مردانه و جالب است که هر دو پروژه مرد محور است. هم پروژه‌ای که مسابقه میان زنان برقرار می‌کند در این‌که جذابیت بیشتر برای مردان و هم مسابقه‌ی زنان با مردان در خشونت که باز الگو و معیارش الگوی رفتار مردانه است. بنابراین در هر دو پروژه مرد اصل است منافع مرد، روش مرد اصل گرفته شده و زن در حاشیه‌ی مرد دارد تعریف می‌شود. با این‌که هر دو پروژه به نام پیشرفت و آزادی زن و زن مدرن دارد تعریف می‌شود ولی این‌ها دو اهانت مدرن به زن است در فرهنگ رسانه‌ای. زن یا سفیح یا برهنه و یا خشن. زن با صفات زنانگی و کرامت زنانگی خیلی کم یافت می‌شود در فرهنگ رسانه‌ای این دو پروژه چه هدفی رو تعقیب می‌کند. یکی برجسته‌سازی عنصر جنسیت در برابر عنصر انسانیت در زنان و غلبه‌ی جنسیت بر انسانیت زن. غلبه‌ی جنسیت زن بر انسانیت زن؛ و دوم تطبیق دادن زن با الگوی رفتار مردانه است که به معنای حذف زنانگی زن و به محاق بردن عناصر زنانه‌ی زن است. فرعی کردن زن به حاشیه بردن او با اصالت دادن به خصلت‌های مردانه اون هم خصلت‌های بد مردانه نه خصلت‌های خوب. خصلت‌های بد مردانه یعنی پرخاشگری و وحشی‌گری. اصالت دادن به جسم زن در برابر روح الهی او و این‌ها دو تا پیش‌فرض مادی است در پس این تصویر سازی‌ها و عرض کردم هر دو بر اساس اصالت مرد است. یک ارزش زن به جاذبه‌ی جنسی و جسمانی اوست برای مردان. دو خشونت یک ارزش است و زن نباید در مسابقه‌ی خشونت از مردها عقب بماند. فرهنگ پرخاشگری یک مزیت است و مرد در او الگوست و زن نباید از مرد عقب بماند. پروژه‌ی دیگر که به این‌ها مربوط می‌شود پروژه‌ی شبیه‌سازی و یکسان‌سازی آدم‌ها، زنان و مردان است. یه غالب‌گیری کلیشه‌ای از زنان و مردان و غالباً باز این‌جا هم زنان را با کلیشه‌ی مردان تطبیق می‌دهند یعنی این‌جا هم باز در شبیه‌سازی باز الگوی مرد اصل گرفته می‌شود در رسانه‌های غرب و غرب‌زده و زن بایستی با لباس مردانه، با ادبیات مردانه، با روش مردانه باز شبیه‌سازی بشود به مرد. بنابراین این پروژه‌ی شبیه‌سازی زنان و مردان، قالب‌گیری کلیشه‌ای از زن و مرد باز مرد محور است. یعنی غالباً زنان را با کلیشه‌ی مردان تطبیق می‌دهد. زنان در رسانه‌ها مدام در حال کپی‌برداری از مردها و مسابقه با آن‌ها هستند نه در انسانیت بلکه در مردانگی. اسلام اگر مسابقه‌ای بین انسان‌ها قرار می‌دهد مسابقه بین مرد و زن قرار نمی‌دهد. مسابقه بین انسان و انسان است و بعد مسابقه در خیرات است اما مسابقه‌ی کوری که در فرهنگ غربی رسانه دارد می‌آید و کشورهای اسلامی هم چون معمولاً رسانه‌هاشان ضعیف‌اند، آموزش دیده نیستند، بی‌سواد‌ند، کپی بردارند، همان مفاهیم را بومی می‌کنند و تازه آن تاکتیک و تخصص هالیوودی را هم ندارند. امکاناتش را هم ندارند همان مفاهیم را عوامانه می‌کنند، ساده می‌کنند، ضعیف به لحاظ تکنیکی و بومی می‌کنند، ترجمه می‌کنند مستقیم و غیر مستقیم این هم پروژه‌ی بعدی است. اسلام می‌گوید مسابقه‌ی انسان و انسان در خیرات اما در این فرهنگ پروژه‌ی سوم مسابقه‌ی زنان با مردان است نه در انسانیت، و نه در انسانیت بلکه مسابقه در مردانگی.

مرد الگو شد. باز مرد معیار شد برای زن. این سه پروژه که در رسانه‌های امروز دارد تعقیب می‌شود هر دو به نام رشد زن، ترقی زن، رهایی زن مطرح می‌شود و هر سه توهین به زن است یعنی در هر سه زن در ذیل مرد دارد تعریف می‌شود. اسلام می‌گوید زن و مرد در ذیل اسلام و مفاهیم انسانی و الهی باید تعریف بشوند. این اولاً تحقیر ارزش‌های اخلاقی و انسانی است ارزش دادن به خشونت به سکس و ثانیاً تحقیر زن و خصلت‌های زنانه مثل عاطفه، رحمت و محبّت است و تبدیل کردن مرد مساوی است با خشونت، خشونت مساوی است با ارزش پس چرا زن عقب بماند از مرد؟ این توهین به خصلت‌های بزرگی مثل عاطفه و رحمت و محبت است که زن اتفاقاً‌ در این عرصه محضر خداوند و رحمت الهی است و تجلی این صفات الهی در زنان بیش از مردان است. اصلاً خشونت به عنوان یک خصلت زشت به زنان کم‌تر می‌زیبه تا به مردان اما توی این رسانه دارد عکس می‌شود. هم‌سا‌ن سازی زنان و مردان با سنگین کردن کفه‌ی مردانه و آن هم خصلت‌های بد مردانه. یعنی خشونت و وحشی‌گری. این‌ها یعنی سلب حق زن بودن از زن. سلب حق متفاوت بودن از زن. این‌ها پروژه‌های خطرناک ضد زن است که در رسانه‌های غربی و غرب‌زده در کشورهای اسلامی دارد تعفیب می‌شود. در هر سه زن در حاشیه است مرد در متن است. در پروژه‌ی اسلامی ارزش‌های انسانی در متن هستند. چه مرد و چه زن. شباهت‌ها و تفاوت‌ها هر دو محفوظ. رسانه‌ی اسلامی باید از حق زن بودن زن و حق متفاوت بودنش با مرد دفاع کند. البته این متفاوت بودن باید درست فهمیده بشود. در این تفاوت بین زن و مرد نباید مبالغه بشود و نتایج افراطی از این تفاوت گرفته بشود. این هم یک سر افراط هست اما این تفاوت نباید نادیده گرفته بشود. این تفاوت هم بودنش و هم دیدنش به نفع مرد و زن است. پروژه‌ی رسانه‌ای چهارمی که دارد تعقیب می‌شود و آن هم در جهت تضعیف همکاری و عشق در درون خانواده است دامن زدن به یک چیزی است به نام رقابت اقتصادی بین زن و مرد، زن و شوهر. تعبیر نادرست از مفهوم استقلال اقتصادی و به نام استقلال اقتصادی زن و شوهر عملاً پدیده‌ای که درون خانواده تئوریزه می‌شود چی هست؟ 1- تبدیل مفهوم عشق و اعتماد به رقابت و سوءتفاهم. تبدیل رابطه‌ی عاطفی زن و شوهر به یک رابطه‌ی خشک اقتصادی شبیه به یک رابطه‌ی اداری. تکبّر. کاریکاتوری شدن مفهوم رابطه‌ی درون خانواده و تبدیلش به رابطه‌ی بازاری. تبدیل نفقه و عشق به دلار و سکس. جایگزین کردن دلار و سکس به جای نفقه و عشق. مفهوم نفقه‌ی محترمانه و عشق صادقانه سیاه می‌شود. نفقه می‌شود ابزار ظلم به زن و نفی او به عنوان استقلال زن ابزار رشد زن. خدمت، خیانت جلوت داده می‌شود و خیانت خدمت. پروژه‌ی پنجم رسانه‌ای که تعقیب می‌شود تعریف نادرست از مفهوم فرادستی و فرودستی. تعریف نادرست از مفهوم فرادستی و فرودستی، جنس اول و جنس دوم، چه کسی اصل است و چه کسی فرع است، ما در فرهنگ اسلامی جنس اصل و جنس فرع، جنس اول و جنس دوم نداریم. قرآن کریم می‌فرماید ما شما را آفریدیم مِن ذَکَرِ اَوْ اُنسی، در یک سطح و می‌فرماید هر کس از شما ایمان بیاورد و عمل صالح بکند و هُوَ مؤمِن در حالی که ایمان دارد مِن ذَکَرِ اَو اُنثی فَلَنُحییَنَهُ حیاتً طَیِبَه. حیات پاکیزه و طیب در خورِ انسان در انتظار شما است. زن و مرد اصلی و فرعی، یک و دو ما نداریم در فرهنگ اسلام. تقسیم کار است و تقسیم وظایف و تقسیم اختیارات بر حسب تفاوت‌هایی که بین این‌ها وجود دارد به مفهوم یک و دو کردن نیست. این‌ها تقسیم عمودی نیست، تقسیم ارزشی نیست، تقسیم عرضی است. انعطاف در خانواده که خانواده بدون انعطاف نمی‌ماند از طرف زن و مرد. انعطاف را به معنای انفعال و ذلّت تلقی کردن. تقسیم کار بین زن و شوهر را به عنوان فرادستی و فرودستی تفسیر کردن. همکاری زن و شوهر را، همکاری با همسر را به عنوان تسلیم و حقارت معنا کردن. گذشت در خانواده به معنای ذلت ارجاع دادن. تکبّر و پرخاشگری به جای عزّت و استقلال قالب کردن. ارزش و ضد ارزش را جابه‌جا کردن. این‌ها جزو فرهنگ‌های رسانه‌ای و پروژه‌های رسانه‌ای است که ما را و خانواده‌های ما را هدف گرفته. رسانه‌های غربی جلودارش هستند و رسانه‌های کشورهای اسلامی هم کپی‌بردار.

ارائه‌ی تعریف صد در صد مادی از سود و ضرر در خانواده که این عمل به سود من است یا به سود تو است. به ضرر من است یا به ضرر توست. تقلید کور از قطب‌بندی کاذب و ایدئولوژیک مدرن سنتی. این هم بدانید یکی از کلاهبرداری‌های بزرگ تاریخ معاصر تقسیم سنتی و مدرن است. این‌ها تمام مفاهیم حقوقی، اخلاقی، انسانی، علمی، فلسفی و از جمله نهاد خانواده را با یک تقسیم ایدئولوژیک تحکّم‌آلود به نام مدرن و سنتی از قبل مهر ارزش و ضد ارزش به آن می‌زنند. یک مغالطه‌ای شده. بعضی‌ها فکر می‌کنند چون سنتی و مدرن به مفهوم قدیم و نو، کهنه و نو در ابزار و تکنولوژی و میکروفون و موبایل و چراغ و این‌ها معنا دارد فکر کردند توی مفاهیم انسانی و اخلاقی و حقوقی هم ما نو و کهنه داریم. مبنای معرفت بشری کهنه‌ترین معارف بشری است. ما تو مسئله‌ی خانواده، در مباحث حقوقی، اخلاقی و فلسفی نو کهنه معنا ندارد. درست و نادرست معنا دارد. استدلال یا داری یا نداری. نو و کهنه چه است؟ مگر داری راجع به موبایل و تلفن و ماشین صحبت می‌کنی؟ راجع به چرخ خیاطی داری صحبت می‌کنی که می‌گویی نو یا کهنه است؟ خانواده‌ی مدرن، خانواده‌ی سنتی یعنی چه؟ روابط حقوقی و اخلاقی در خانواده یا انسانی و عادلانه است یا ظالمانه و حیوانی است. مدرن و سنتی ما نداریم. یا درست است یا نادرست است. یا سعادت زن و شوهر و خانواده را رعایت می‌کند یا زمینه‌سازی برای شقاوت آن‌هاست. یا انسانی است یا غیر انسانی. ما تقسیم‌بندی روابط انسانی را به اخلاقی یا غیر اخلاقی قبول داریم نه به مدرن و سنتی. مدرن و سنتی ضوابطش چه هست؟ تقلید کور از قطب‌بندی کاذب مدرن و سنتی، الگوی دینی خانواده به نام سنت به حاشیه رفتن، الگوی سکولار و لیبرالیزتی خانواده که در واقع ضد خانواده است به نام الگوی مدرن، به متن آمدن. سوءاستفاده از این میل طبیعی به نو شدن که به هر کس بگویند که آقا شما نو می‌خواهی یا کهنه معلوم است که جوابش چه هست و تفکیک بین زندگی دینی با سنت‌های غلط. زندگی دینی مساوی نیست با زندگی سنتی. مساوی هم نیست با زندگی مدرن. زندگی دینی ضوابطی دارد. ضوابط اخلاقی و حقوقی. ما نه به خانواده‌ی مدرن کاری داریم نه به خانواده‌ی سنتی. ما به خانواده‌ی اسلامی کار داریم و اسلامی. البته در موقعیت‌های زمانی، مکانی، اقتصادی شرایط تاریخی متفاوت این خانواده تفاوت‌هایی دارند. اما اصولش، محورش ثابت است، هدف‌گیری‌هایش روشن و ثابت است. روش‌های رسانه‌ای برای ترویج ارزش‌های سکولار و دنیامدارانه و لذّت‌محورانه و فردمرکزی در خانواده‌ که من اصل هستم خانواده باید فدای من بشوند و الا متلاشیش می‌کنم. منافع لذّت و سود من معیار است اگر خانواده به درد من خورد حفظش می‌کنم اگر نه متلاشیش می‌کنم. این تفکّر که نگاه سکولار به خانواده است، نگاه دنیامحورانه به شدّت در کار تغییر ساختار خانواده‌ها در کشورهای اسلامی است. در دو، سه نسل آینده آثارش را خواهیم دید. یک سبک زندگی مادی در رسانه‌ها دارد هنرمندانه نهادینه می‌شود و ظرف چند دهه‌ی آینده مثل بهمن بر سر خانواده‌های شرق آوار خواهد شد. همان بلایی که بر سر خانواده در غرب آمد. اگر نجنبند زنان مسلمان و اندیشمند در جهان اسلام و اگر رسانه‌ها الگو‌های درست را معرفی نکنند. پروژه‌ی بعدی پروژه‌ی عادی سازی مفهوم فحشاست. قبح‌زدایی از فحشا. ترویج زندگی منهای حیا. تبدیل کردن عفّت به یک نوع عقب‌ماندگی و مونگولیزم. محور رسانه‌های دیگری که دارد خانواده را تخریب می‌کند. ببینید یک بحثی مطرح کردند تحت عنوان خانواده‌ی دموکراتیک. دموکراسی در خانواده. اصلاً این تعبیر، تعبیر حقوقی و اخلاقی نیست. این‌جا هم یک دو قطبی کاذب تعریف شد. همان‌طوری که بین سنتی و مدرن تعریف شد یک دو قطبی کاذب هم تعریف شده به نام خانواده‌ی دموکراتیک، خانواده‌ی استبدادی. این دو قطبی هم نادرست است. خانواده‌ی اسلامی خانواده‌ی سومی است. خانواده‌ی اسلامی نه دموکراتیک است نه استبدادی. اصلاً خانواده‌ی دموکراتیک یعنی چه؟ خانواده‌ی استبدادی را معنایش را می‌دانیم. یک خانواده منحط که بر اساس استبداد و طاغوت، میل طاغوت اداره می‌شود. در بعضی خانواده‌ها این طاغوت مرد است در بعضی خانواده‌ها هم طاغوت‌ها زن می‌شوند. تو هر خانواده‌ای که زن طاغوت است یا مرد طاغوت است این خانواده استبدادی اداره می‌شود. این خانواده مسلمان نیست. متقابلاً چیزی به نام خانواده‌ی دموکراتیک هم معنای درستی ندارد. یک معنای تبلیغاتی است. خانواده‌ی دموکراتیک یعنی خانواده‌ی بی‌ضابطه و فروپاشیده. خانواده‌ی استبدادی یعنی خانواده‌ی منحط که به روش کافرانه و طاغوتی اداره می‌شود. خب در مبنایی که در بعضی رسانه‌ها دارد ترویج می‌شود اصلاً این قوانین شرعی و ارزش‌های اخلاقی این‌ها دموکراتیک که نیستند ما که رأی ندادیم که بر اساس آراء و تمایلات ما ضوابط حقوقی تعیین نشده‌اند. خیلی خوب ریاضیات هم دموکراتیک نیست. ما کجا رأی‌گیری کردیم که دو دوتا چهارتاست. ریاضیات هم دموکراتیک نیست. فلسفه هم دموکراتیک نیست. اخلاق هم دموکراتیک نیست. همان‌طور که ریاضیات و فلسفه و شرع دموکراتیک نمی‌توانند باشند اخلاق و حقوق هم دموکراتیک نیست. اصلاً مبنای خود دموکراسی همین حقوق و اخلاق و فلسفه و دین است. اگر قرار باشد اخلاق و فلسفه و دین و مذهب و حقوق هم دموکراتیک باشد این دور است. مشروعیت حقوق، نظام حقوقی و خانواده را از کجا بیاوری؟ از دموکراسی. مشروعیت دموکراسی از کجا آمده. شما برای مشروعیت دموکراسی چه در خانواده و چه در جای دیگری باید استدلال فلسفی بیاوری. استدلال حقوقی و اخلاقی بیاوری. معنا ندارد که فلسفه دموکراتیک باشد. شرع دموکراتیک باشد. همان‌طور که معنا ندارد ریاضیات دموکراتیک باشد. دموکراسی باید مشروع و اخلاقی باشد. نه اخلاق و شرع دموکراتیک باشد. دموکراسی باید مبنای حقوقی درست داشته باشد سر و ته مراقب باشیم که مفاهیم سر و ته نشوند. دموکراسی اگر معتبر باشد در آن حدی است که معتبر است نه بیشتر اعتبارش را باید از منطق و فلسفه و حقوق بگیرد. از شرع بگیرد. مسئله را نباید سر و ته کرد و عکس کرد. با این مبنا که صحبت از خانواده‌ی دموکراتیک می‌کند یعنی خانواده‌ای که ضوابطی بر آن حاکم نیست، ضوابط اخلاقی، شرعی و حقوقی بر آن حاکم نیست و بر اساس تمایلات خودشان اداره می‌شود بر این مبنا ریاضیات، فلسفه، حقوق، شرع همه غیر دموکراتیک است بنابراین دگم‌هایی هستند که باید از خانواده کنار گذاشت و رسانه‌هایی دارند این کار را می‌کنند. قانونی که استدلالش اخلاقی، شرعی است برای من آزاد لذت طلب مسئولیتی تولید نمی‌کند. فقط قانونی که خودم ساخته باشم طبق میل من باشد برای من محدودیت و مسئولیت درست می‌کند اون هم چون خودم خواستم. یعنی برای تأمین یک لذت بزرگ‌تری به آن تن دادم و الا مشروعیت ندارد. خانواده‌ای که بر اساس دلم می‌خواهد مرد یا زن یا کودکان اداره می‌شود به نام خانواده‌ی دموکراتیک به سرعت فرو پاشیده می‌شود و اگر بماند بر اساس مناسبات ظالمانه باقی می‌ماند. مرد، زن و کودکان همه باید به ضوابطی اخلاقی، شرعی و حقوقی تن بدهند و این الگوی عقلانی خانواده است که اسمش را می‌گذارند ضد دموکراتیک. اگر در آن منطقی که دارند رسانه‌ای و جهانی می‌کنندش دموکراسی به حق خیانت جنسی، حق فحشا، حق گناه، حق همجنس‌ بازی، حق سقط جنین در مواردی که ضرورت پزشکی نیست برای راحت‌طلبی و هر حق دیگری به آن دست یافتید آن می‌شود جزو حقوق بشر، جزو حقوق زن، جزو حقوق کودک. معیاری وجود ندارد. معیار اخلاقی، عقلی، شرعی وجود ندارد که چه چیزی می‌تواند جزو حقوق شما یا وظایف شما یا من باشد یا نباشد و چرا. استدلال نداریم. دل‌مان خواسته. حتی قراردادهای جنسی بین زن و شوهر تو این منطق اهمیتی ندارند. این‌ها تابو و توهم هستند. محصول دیکتاتوری سنت هستند. لذا توی فرهنگ رسانه‌ای غرب و غرب‌زده دارند حتی تعریف خیانت جنسی را دارند عوض می‌کنند. این‌ها که عرض می‌کنم مفاهیم به اصطلاح آکادمیک و حقوق بشری و مدرن هستند که در رسانه‌های غربی و غرب‌زده جا افتاده‌اند و آن‌ها را پمپاژ می‌کنند در کشورهای اسلامی. چند وقت پیش یکی از این افراد که سخنگویان همین طرز فکر است در ایران در یک مصاحبه‌ای می‌خواست خیانت جنسی را توجیه بکند و بی‌ناموسی را می‌خواست تئوریزه کند و روشنفکریش کند گفتش که بله کشورهای مذهبی چون سنتی هستند، مرتجع هستند و خانواده‌ها دموکراتیک نیستند بحث از سکس مثل وارد شدن میدان مین‌گذاری شده است. فعلاً نمی‌شود راحت صحبت کنیم مگر این‌که یک وقتی این کشور، این جامعه مدرن بشود جامعه‌ی ما هم باز بشود، امروزی بشود آن وقت این سنت استبدادی که اسم آزادی جنسی و حقوق جنسی را گذاشتند خیانت و بی‌ناموسی این آن‌وقت نابود خواهد شد و آن‌وقت انسان آزاد می‌شود، زن آزاد می‌شود، خانواده مدرن. نظر ما راجع به رسانه‌ای کردن عشق چه هست به عنوان مسلمان. نگاه اسلامی. موضوع رسانه‌ای کردن عشق مسئله‌ی مهمی است. امروز رسانه بدون اشاره به مفهوم عشق وجود ندارد. آیا ما طرفدار حذف کامل عشق از رسانه هستیم. می‌شود اصلاً؟ یا ما منتقد این الگو از ارائه‌ی عشق در رسانه و عشق رسانه‌ای هستیم. رسانه‌ای کردن عشق به مفهوم مقاضله‌ دوطرفه گاه چند طرفه چون توی فیلم‌ها می‌بینیم گاهی مثلث عشق داریم، مربع عشقی داریم، داریم می‌رویم به سمت مخمس و همین‌طوری مسدس و این‌ها. مقاضله‌های چند طرفه‌ی مذکر و مؤنث آن هم در حریم عمومی این مسئله‌ی پیچیده و دو وجهی بلکه چند وجهی است و باید به آن اشاره کرد. از طرفی فرهنگ اسلامی ما فرهنگ عشق‌ستیز نیست. در مباحث فقهی اخلاقی ما همین عشق زمینی بین زن و مرد نه تابو است و نه حرام است. عشق‌ستیز نیستیم ما. فرهنگ فقهی اسلامی عشق‌ستیز نیست ما این عشق را در چهارچوب اخلاق و عدالت و حقوق متقابل تعریف می‌کند و اتفاقاً تشویق می‌کند. در روایات ما که حالا من روایات را آوردم وقت من تمام می‌شود فقط اشاره بکنم به بعضی‌هایش که پیامبر اکرم(ص) فرمودند که، روایت از این باب زیاد است از ایشان که می‌فرمودند: «إنَّ رَجُلَ إذا نَظَرَ الاَمرَأتِهِ‌ و نَظَرَتْ اِلَیه نَظَرَاللهُ تعالی اِلَیهِما نَظْرَتَ رحمه»، که وقتی مرد و زن، زن و شوهر به هم نگاه می‌کنند، نگاه عاشقانه، نگاه مرد به زن و نگاه زن به مرد یک نگاه سومی به این دو نگاه عاشقانه اضافه می‌شود و آن نگاه خداوند است به هر دوی آن‌ها. نگاه رحمت خداوند به آن دو. این دین نگاهش به عشق یک همچین نگاهی است. نگاه عاشقانه‌ی زن و مرد. پیامبر می‌فرماید بلافاصله هر جا این دو نگاه باشد نگاه سوم نگاه و نظر رحمت خداوند است به هر دوی آن‌ها. پیامبر فرمودند: «جلوُسَ المَرْءُ عِندَ عیال أحب اِلی الله تعالی مِن اعتکافِ فی مسجدی هذا؛ فرمود: اگر مردی کنار خانمش بنشیند و با هم بگویند و بخندند و معاشقه کنند، معاشقه کنند و کلمات عاشقانه به زبان بیاورند پیامبر فرمود نزد خدای متعال از اعتکاف در مسجد من معجورتر و معنوی‌تر است.» بنابراین عشق میان زن و مرد از نظر ما تابو نیست، مقدّس است، الهی است، عبادت است، تقرّب به خداوند است. حالا روایات دیگری داریم که دیگر از باب رعایت حیا و این‌ها من نمی‌خوانم باید خودتان بروید بخوانید و ببینید اسلام با مسئله‌ی عشق حتی با مسئله‌ی سکس چقدر راحت و باز و انسانی و واقع‌بینانه مواجه شده. در روایتی نقل می‌شود که امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) نقل می‌کنند که یک وقتی عثمان‌بن‌مضعون آمد خدمت پیامبر خدا(ص) گفت من با خانمم قهر کردم و روابط زناشویی‌مان هم بنابراین قطع است. پیامبر فرمودند: «چنین نکن.» بعد روایت خیلی خواندنی است. دوستان بروند و خودشان ببینند در دعائم‌الاسلام جلد دو صفحه‌ی 190 و مستدرک‌الوسائل از منابع شیعه جلد 14، صفحه‌ی 150 وارد جزئیات پیامبر می‌شوند. می‌فرماید که: تو اگر با خانم قهر کردی، اگر مؤمنی وقتی بروی دست خانمت را بگیری برای تو این‌قدر پاداش می‌نویسند و این قدر از گناهان تو پاک می‌شود. وقتی همسرت را ببوسی این قدر از گناهانت پاک می‌شود و این قدر ارتقای معنوی پیدا می‌کنی وقتی خانمت را در آغوش بگیری چه و همین طوری ادامه می‌دهند تا آخر. پیامبر در آن روایت می‌گویند تا به غسل و این‌ها می‌رسد. یعنی تا این حد حتی روابط زناشویی را پیامبر اکرم به عنوان یک عمل عبادی و تکامل معنوی تعریف می‌کند. بنابراین در فرهنگ ما عشق و حتی سکس تابو نیست. اگر در چهارچوب اخلاق و شریعت تعریف بشود بالاترین ارزش است اما اتفاقی که دارد در رسانه‌های غربی و غرب‌زده می‌افتد چه است؟ اتفاقی که دارد می‌افتد این است که عشق به حاشیه می‌رود، سکس رسانه‌ای می‌شود. عشق حذف می‌شود، سکس رسانه‌ای می‌شود. یعنی جای حریم عمومی و حریم خصوصی عوض می‌شود. هنر رسانه‌ی مدرن این شده که اتاق خواب را تبدیل می‌کند به صحنه‌ی اصلی فیلم‌هایش. این می‌شود اصل رسانه. حریم خصوصی و حریم عمومی و الا بحث این نیست که آیا عشق و سکس در فرهنگ اسلام ممنوع است، میوه‌ی ممنوعه است در حالی که یک نیاز انسانی است. نه. یک نیاز انسانی، نه‌تنها یک نیاز انسانی است بلکه یک پلکان برای ارتقای الهی و معنوی است اما جایش کجاست توی رسانه؟ اگر هنری دارد رسانه عشق را رسانه‌ای کند نه سکس را. جای حریم عمومی و خصوصی باید معلوم باشد. این‌ها هدف گرفتن مفهوم خانواده و اخلاق است. عشق‌زدایی‌ از رسانه شدنی است مطلوب ما هم نیست اما عده‌ای هستند بضاعت علمی تکنیکی برای ارائه‌ی یک عشق‌ورزی انسانی در رسانه را ندارند این‌ها اکثراً آن‌وقت به اسم این‌که می‌خواهیم رسانه را تلطیف کنیم، عرصه‌ی عمومی زنانه بشود، تلطیف بشود، خشونت‌زدایی بشود به جای روح و شخصیت زن جسم زن و عشوه‌های زنانه رسانه‌ای می‌شود. شهوت‌رانی در ملأ عام تقدیس می‌شود و دامن زده بشود. یک چیزی هم یاد گرفتند که توی عرفان گفتند "عشق مجازی پلی است به سوی عشق حقیقی" ولی همین هم درست نفهمیدند. اما آن عشق غیر از شهوت و سکس است. نمی‌شود این جوری تئوریزه کرد فحشا را به اسم عرفان. یک عده هم البته از این طرف مثل این‌که به همه چیز به قصد ریوه نگاه می‌کنند. یعنی اگر در رسانه زن آمد یا هر گفتگویی بین زن و مرد مطرح شد خودشان به قصد ریوه نگاه می‌کنند حرف زدن عادی زن و مرد شهوت‌رانی تلقی می‌کنند. دیگر اگر کسی از هر نوع دیدن زن در رسانه تحریک می‌شود این مشکل خود اوست. باید او یک مقداری خودش را اصلاح کند. این هم افراط از آن طرف است. حرف زدن عادی زن و مرد با هم شهوت‌رانی نباید تلقی بشود. حد تعادل رسانه‌ای حدی است که شریعت اسلام مطرح می‌کند. زن و عشق از رسانه حذف نشوند اما شخصیت زن تحت‌الشعاع جسمانیتش، جنسیتش و صورت و خط و خال و چشم و ابروی او قرار نگیرد. زیبایی‌های عشق انسانی از عشق‌ورزی‌های غریزی هنرمندانه جدا بشود. زن وقتی توی رسانه می‌آید به گونه‌ای بیاید که مخاطب به زن بودن او توجه نداشته باشد به انسان بودن او توجه داشته باشد. زیبایی‌های عشق انسانی باید هنرمندانه تصویر بشود. زیبایی‌های شخصیت و سیرت مقدم بر زیبایی صورت. این هم دانش می‌خواهد و هم هنر و رسانه‌ای‌های ما متأسفانه نه دانش‌ دارند و نه هنر غالباً. در غرب رسانه‌های هالیوودی دانش و هنر هر دویش را دارند منتها شرف ندارند. شرف ندارند. ما منتظر رسانه‌هایی هستیم که دانش، هنر و شرف هر سه در کنار هم قرار بگیرند آن‌وقت وضعیت خانواده و زن در رسانه وضعیت ایده‌آلی خواهد بود. زن حذف نمی‌شود از رسانه. زن وارد رسانه می‌شود به علاوه‌ی شرفش نه منهای شرفش بر خلاف عشق بازاری که سوق دادن جامعه‌ی جوان به سمت عشق‌بازی تخیلی به جای آموختن هنر عشق‌ورزی این کار کار آسان‌تری است. از هالیوود تا بالیوود سینمای دنیا و رسانه‌های دنیا را این‌ها تسخیر کردند. منتها در هالیوود تولید می‌کنند در بالیوود در شرق کپی‌برداری‌های ضعیف می‌کنند. متأسفانه رسانه‌های امروز دنیا خلأ هنر و اندیشه را با سکس پر می‌کنند. خلأ هنر و اندیشه با سکس پر می‌شود برای بخش اعظم مردم به خصوص مردان. چه کنیم که عشق از رسانه حذف نشود ولی نوع مبتذلش رسانه را فلج نکند. کار بسیار سختی است در دورانی که بازار تولید و توزیع این کالاها جهانی است و ما تقریباً سهم عمده‌ای در آن نداریم صحنه را برای ما قُرُق نکردند مجبوریم به رقابت نابرابر؛ باید به این مسئله توجه داشته باشیم.

من این بخش را جمع‌بندی بکنم که اولاً عشق غریزی جنسی زمینی حتی اگر در بعضی ادیان تابو هست، در اسلام تابو نیست. عشق زن و مرد میوه‌ی ممنوعه نیست. یک حق مشروع انسانی است. حتی کمک می‌کند به تعالی معنوی. پیامبر فرمود ازدواج می‌کنید ایمان شما کامل‌تر می‌شود. فرمود نماز متأهل از نماز فرد مجرد نمازتر است. این به خاطر به رسمیت شناختن همین نیاز جنسی و عاطفی است. حالا فقط هم جنسی نیست. نیاز به جنس مخالف است. این‌ها به رسمیت شناخته شده. فرهنگ اسلام نه ضد عشق است نه ضدّ شهوت. منتها باید هر کدام در جای خود تعریف بشوند و شرف مرد و زن را ملاحظه کنند. عشق انسان به انسان یک امر پست و زشت نیست در فرهنگ اسلام منتها دوتا تبصره دارد. یک: این عشق باید خودش، عشق انسان به انسان باید انسانی باشد. این یک. شرط اول. عشق انسان به انسان باید انسانی باشد یعنی اخلاقی باشد. شرط دوم، تبصره‌ی دوم، این عشق کل فضای ذهن و قلب انسان مؤمن را نباید بگیرد، تبدیل نشود به تنها عشق زندگی و عشق اول و اصلی چون انسان مؤمن، چه زن و چه مرد همواره درگیر یک عشق بزرگ‌تری است که آن عشق ریشه‌ی وجودی و اگزیزتانسیل دارد و آن عشق به خداوند است. هیچ عشقی نباید بر این عشق سبقت بگیرد نه برای زن و نه مرد. هیچ عشقی نامشروع نیست. قرآن می‌فرماید که آیا حب همسران‌تان و فرزندان‌تان و اموال‌تان بیش از حبّ شماست به خدا. عشق اول زن و مرد مسلمان عشق به خداوند است. عشق دومش عشق به انسان است. این عشق انسان به انسان در ذیل عشق انسان به خدا تعریف می‌شود، کمک می‌کند به عشق. این‌جاست که گفتند المجاز قنطرت‌ُ الحقیقه. عشق مجازی پلی است به سوی عشق حقیقی و ثانیاً روشن باشد که هیچ حکیم و عارف اسلامی وقتی اشاره کرده به عشق مجازی و عشق بین دو انسان مرداش تقدیس شهوت‌رانی نبوده. توجیه عرفانی برای سکس نخواستند دست و پا کنند. مسئله‌ی عشق از زمین تا آسمان مسئله‌ی مهمی است ولی تحریف نباید بشود. پس نگاه رسانه‌ای ما به عشق این است که عشق زمینی نه نفی شود و نه مطلق شود. با فحشا و اباحی‌گری و شهوت‌مداری و افراط‌گری در امر جنسی مبارزه می‌کند اسلام. انفجار جنسیت را باید مهار کرد. رسانه‌های غربی و غرب‌زده دچار انفجار جنسیت شدند. جنسیت منهای انسانیت. چقدر شبکه‌های پرنوگرافی، "شبکه‌های پرنو" امروز وجود دارد در سطح رسانه‌ها. از ماهواره‌ها تا اینترنت. چرا بیشترین آمار مراجعه به اینترنت در بسیاری از کشورها مراجعه به سایت‌های پرنو و فحشاست. چرا؟ اسلام با هم فشحا و اباحی‌گری، شهوت‌مداری، افراط‌گری در امر جنسی، انفجار جنسیت این‌ها را می‌خواهد مهار کند از آن طرف اسلام با سرکوب نیاز جنسی با ایجاد عقده‌های جنسی، محرومیت جنسی به شدّت مخالفت می‌کند. اسلام طرفدار این است که دختر و پسر به محض پیدایش اولین نیازها به جنس مخالف زمینه برای ازدواج‌شان باید آماده باشد. سرکوب جنسی ما نداریم. عقده‌ی جنسی در خانواده و در جامعه‌ی مسلمان معنا ندارد. نباید باشد. اسلام نه فقط دعوت به معاشقه و رابطه‌ در چهارچوب اخلاق و عدالت و شرع می‌کند بلکه پیامبرش که معلم اخلاق و عفّت است وارد جزئیات در آموزش عشق‌بازی به مرد و زن شده. کدام پیامبر، کدام معلم اخلاق در دنیا وارد این عرصه‌ها شده. برای این‌که این اخلاق واقع‌بینانه است. اخلاق فرضی نیست. اخلاق مالیخولیایی نیست. اخلاق عینی است. می‌خواهد زمین را به آسمان پیوند بدهد. خدایی که انسان را آفرید به نیازهای جنسی و نیازهای عشقی و عاطفی او هم توجه داشت بنابراین پیامبرش که می‌گوید برای اخلاق آمده‌ام «بعثتُ لاَُتِمّمَ مکارِمَ الاَخلاق؛ من برای اخلاق آمده‌ام» اما همین پیامبر که معلم اخلاق و مظهر حیا و ادب است توصیه‌های جنسی می‌کند به زنان و مردان مسلمان که مثلاً‌ بدون بوی خوش در رختخواب نروید. در رختخواب زن و شوهر باید بخشی از بدن‌شان باید برهنه باشد و چه و چه؛ و وارد جزئیاتی که پیامبر اسلام شده اما این‌ها جایش توی کجاست؟ توی رسانه است؟ این‌ها رسانه‌ای نیست. این‌ها مفاهیم مربوط به حریم خصوصی خانواده است. این‌ها حریم خصوصی را تبدیل کردند به حریم عمومی. پیامبر با رعایت شرع و اخلاق و حیا، تفاوت حریم خصوصی و عمومی با توجه به این‌ها وارد مسئله‌ی عشق و حتی شهوت و سکس شدند و این‌ها به رسمیت شناخته شده. افراط یا تفریط در امور جنسی مشکلات جسمانی، روانی، اعصاب، اخلاقی، اجتماعی، حتی سیاسی و اقتصادی می‌آورد و الان آورده برای کشورهای اسلامی. توجه نکردن به حقوق و اخلاق جنسی. دشمنان اخلاق دارند روابط جنسی نادرست را آموزش می‌دهند از طریق رسانه به خانواده‌ها و به جوانان. اختلاط جنسی، تحریک‌‌های رسانه‌ای و فحشا را رسانه‌ای می‌کنند. این هم پروژه‌ی بعدی که در برابرش باید ایستاد. نگاه به زن. ببینید ما دو نوع تعبیر ظاهراً متضاد راجع به زنان داریم در فرهنگ اسلامی. همین تعبیر "حب‌ّالنّساء" هم به شکل مثبت هم به شکل منفی در قرآن و روایات آمده. یک حب‌ّ‌النساء داریم که پیامبر فرمودند که امام صادق(ع) فرزند رسول خدا فرمودند، اهل بیت(ع) به نقل از پیامبر(ص) که ایشان فرمودند: «مِنْ اَخْلاقِ الاَنْبیا حُبُ النِسا». فرمودند یکی از ارزش‌های ثابت قطعی که همه‌ی پیامبران الهی داشتند محبّت به زنان بوده است. حبّ و محبّت به زن و به خانواده. پیامبر فرمود: «کل مزداد العبدُ ایمانا. اِزدادَ حبَ لِلنساء». فرمودند یکی از معیارهای ایمان را به شما بگویم. هر کس هر چه ایمانش بیشتر باشد محبتش به زنان بیشتر است. این روایت پیامبران است. یعنی فرمود یک علامت برای این‌که می‌خواهید بفهمید ایمان هست یا نیست ببینید محبّت به زنان،‌ محبت به زن هست یا نیست. این یک معیار است برای ایمان اسلامی است. خود پیامبر این رابطه‌ی ایمان و عشق به زنان و همسران. خود پیامبر فرمود: «از دنیای شما من سه چیز را برگزیدم. زن، عطر و نماز». این زن در کنار چه آمده؟ در کنار نماز آمده. پیامبر زن را در کنار نماز و در کنار عطر مطرح می‌کند. این توجه به روح زن، توجه به شخصیت زنانه‌ی زن است. توجه به لطافت معنوی زن است. این یک امر معنوی است، امر جسمانی نیست. این‌جا مسئله‌ی شهوت نیست. پیامبر فرمود من زن و نماز را، زن و نماز و عطر را از دنیای شما، تنها سه چیزی که ارزش توجه دارد این سه تاست. زن را در کنار نماز می‌گذارد این مسئله‌ی شهوت و این‌ها نیست. البته گفتم شهوت در اسلام امر نامقدسی نیست. ضروری است.

من یک وقتی در دانمارک یک بحثی بود این‌ها به پیامبر(ص) کاریکاتور می‌کشیدند و توهین کردند. یک سمیناری بود آن‌جا من صحبت که کردم گفت ببینید پیامبر اسلام بالاخره یک نقاط ضعفی در زندگی‌اش هست. گفتم چه هست این نقاط ضعف. گفت معنویت ایشان مخدوش شده با ازدواج‌هایش. اصلاً ایشان نسبت به زن و خانواده و ازدواج و این‌ها با نگاه مثبت نگاه می‌کرده به مسئله‌ی زناشویی و شهوت و فلان و این‌ها در حالی که ببینید ما می‌خواست اشاره کند به مسیح و معنویت مسیحی و این‌ها. گفتم که اگر تعارف می‌خواهیم بکنیم من صحبتی نکنم ولی اگر می‌خواهی واقعی صحبت کنیم نتیجه‌ی این دو نگاه را بفهمیم. اولاً این‌که تعریف شما از مسیح ما قبول نداریم. انبیاء متناقض نیستند. انبیاء همه یک سیره دارند. اما این الگویی که شما به نام الگوی معنوی پیاده کردید که ازدواج و زن مظهر شیطان است و ازدواج مانع معنویت است و زندگی معنوی زندگی مجرّدانه است این اولاً که واقع‌بینی نیست ثانیاً که محصولش را داریم می‌بینیم. حالا آن موقع کم‌تر بود الان که دیگر گندش در آمده. این همه صحبت ده‌ها هزار مفاسد جنسی بین کشیش‌های کاتولیک الان مطرح است دیگر و این همه مسائل. خب این محصول آن شما که گفتید عضوبت و تجرّد مقدّس و معنوی است از آن این در ‌آمده که الان صحبت ده‌ها هزار پرونده‌ی رو شده است. این پاپ از این کشور به آن کشور می‌رود خسارت می‌دهد به این خانواده‌هایی که کشیش‌ها رفتار بی‌ناموسی با آن‌ها کردند خیلی خب این نگاه شماست. اتفاقاً این اخلاق واقع‌بینانه است که پیامبر اکرم می‌فرماید ازدواج کنید، من ازدواج می‌کنم رابطه با زنان، رابطه‌ی مرد با زن یک رابطه‌ی انسانی و معنوی است. منافاتی با معنویت ندارد. محصول او، محصول ازدواج‌های پیامبر این می‌شود، محصول این تجّرد و عزلت، دروغی و مقدس‌نمایی دروغی که شما می‌گویید هم این می‌شود که ده‌ها هزار کشیش شما مشکل جنسی دارند. مسئله‌ی جنسیت برای ما تابو نیست. ما یک نگاه بنابراین داریم یک تعابیر داریم در روایات که حبّ زنان، محبّت به زن، احترام به زن، دوست داشتن زنان شرط ایمان است. اخلاق همه‌ی انبیاء است و پیامبر زن، محبّت زن را کنار نماز می‌آورد. در برابرش ما یک حب‌النساء بدی هم داریم. آن حبّ‌‌النساء که در برابر ایمان به خداوند تعریف شده. همانی که قرآن کریم به آن اشاره می‌کند، همانی که پیامبر اکرم در یک روایت دیگر فرمود اسباب معصیت خداوند شش حب است، شش گونه شهوت است: حبّ ریاست، حبّ غذا یعنی شکم‌بارگی. حبّ ریاست یعنی جاه‌طلبی. حب‌ّ‌النوم، خواب زدگی. حب‌ّ‌الراحه راحت‌طلبی. یکی هم حب‌ّ‌النساء. حب‌ّ‌النساء به معنای زن‌بارگی و شهوت‌زدگی است این‌جا. این تفکیک این دو نوع حب‌ّ‌النساء اگر نشود در رسانه‌ها نشود فاجعه به بار می‌آید. حب‌ّ‌النساء اول باید رسانه‌ای بشود. آن حب‌ّ‌النساء.

مقوله‌ی نخست از حب‌‌ّالنساء که زن در کنار عطر و نماز. اما این حب‌ّ‌النساء دوم که مسئله‌ی شهوت‌زدگی و زن‌بارگی است متأسفانه این دومی رسانه‌ای شده در دنیا نه آن اولی. پس ما نمی‌گوییم رسانه منهای زن، نمی‌گوییم رسانه منهای عشق. امام صادق(ع)‌ از پیامبر نقل می‌کند که ایشان فرمود: زن و شوهر مسلمان، خانواده‌ی مسلمان، فرمود خانواده‌ای است که زن و شوهر اظهار العشق بِالخلابه. با دلربایی به یکدیگر اظهار عشق کنند. این خانواده‌ی مسلمان است. امام جعفر صادق(ع) می‌فرماید که: «خانواده‌ی مسلمان خانواده‌ای است که روی عشق بنا می‌شود» که زن و مرد نسبت به هم مدام اظهار عشق کنند. اظهار العشق بالخلابه یعنی با دلربایی، با عشوه، با هر نوع تکنیکی که برای جذب همدیگر و نفوذ در قلب همدیگر لازم است. ما می‌گوییم این دو تا باید از همدیگر تفکیک بشود و مغالطه نشود. یک روایت دیگر هم عرض بکنم و عرضم را ختم بکنم در باب خانواده ببینید یکی از مثال دیگری عرض بکنم در رسانه‌های ما اخلاق غیر اسلامی در روابط خانواده‌ها دارد ترویج می‌شود به عنوان ارزش، اخلاق اسلامی دارد به حاشیه می‌رود.

من فقط یک نمونه‌اش را بگویم که در رسانه‌های خود ما هم هست در ایران. ببینید مفهوم فرار از میهمان. خب ما در اسلام چقدر راجع به صله‌ی رحم و میهمان بحث داریم که به عنوان یک ارزش. یک فرصت است که میهمان بیاید خانه‌ات. میهمان می‌فرماید که از طرف خدا می‌آید، میهمان حبیب خداست، فرستاده‌ی خداست. مسئله‌ی صله‌ی ارحام و این‌ها در فرهنگ رسانه‌های ما چه جوری با مسئله‌ی میهمان برخورد می‌شود؟ اسلام می‌گوید میهمانی به دیدن هم بروید منتها ساده برگزار کنید. اشرافی و زر‌‌زدگی و این‌ها نباشد. ما عکس در رسانه‌های ما. من فقط برای این‌که ببینید مسئله‌ی میهمان چقدر مهم است و رسانه‌ها چقدر عکس این رفتارها می‌شود که اگر همین‌ها نباشد خانواده‌ها چقدر تحکیم می‌شوند

عرضم را با این روایت ختم کنم. روایت نقل می‌کند از امام صادق(ع) یکی از یاران ایشان می‌گوید که ایشان به من گفتند که، به او می‌فرمایند که «اَتُحِبُ اِخوانکم یا حسین؟» برادرانت را، هم‌فکرانت را دوست داری؟‌ گفت بله. فرمودند منظورم این است که «أتَنْفَعُ فُقَراعَهُم؟» به فقرایشان کمک می‌‌کنی؟ سر می‌زنی؟ ببینید احترام خانواده‌های مسلمان با هم. گفت بله. بعد فرمودند «یَحِقُ عَلَیکْ اَنْ تُحِبَ منْ‌ یُحِبُ الله». باید کسی را که خدا دوستش دارد تو دوست داشته باشی. یعنی دیگران را. خانواده‌های مسلمان را. ارتباط خانواده‌ها. الان یکی از مشکلاتی که پیش آمده قطع رابطه‌ی خانواده‌ها با هم است. هم تو فامیل هم غیر فامیل. داریم تنها می‌شویم. خانواده‌ها دارند تک می‌افتند از هم، خانواده می‌شود تنها در درون خانواده هم اعضای خانواده از هم جدا می‌افتند و تنها. حالا نگاه اسلام به این مسئله چه هست؟ امام صادق می‌فرماید که دوست‌شان داری؟ گفت بله. گفت به فقرایشان کمک می‌کنی؟ دوست داشتن با زبان خوب است ولی کافی نیست. تو مشکلات کمک می‌کنید به هم؟ گفت بله. فرمودند که «تَدْعوهُم اِلی مَنْزِلِک؟» دعوت‌شان می‌کنی بیایند خانه‌ات؟ آن خانواده‌ها را دعوت می‌کنی بیایند خانه‌ات؟ بدون ریخت و پاش با هم باشید. او گفت بله آقا من سر هیچ سفرهی‌آی توی خانه‌ام نمی‌نشینم الا این‌که دو نفر، سه نفر یا بیشتر میهمان باشند و سر سفره‌ام بنشینند و غذا بخورند. حالا ما و شما که اصلاً این جوری نیستیم. تازه یک همچین آدمی که می‌گوید من هر وعده، هر روز برای خودم میهمان می‌آورم یا فقیر یا نمی‌گذارم، تو سفره‌ی خودم تنها نمی‌نشینم. یعنی روابط خانواده‌ها این‌قدر با هم گرم است آن وقت امام صادق به این آدم می‌گویند که تازه هنری نکردی تو. می‌فرمایند «فَضلُهُم عَلَیکَ اَعْظَم مِنْ فَضْلِکَ عَلَیْهِمْ.» فرمودند می‌دانی آن منتی که آن میهمان تو بر تو می‌گذارد بیش از منتی است که تو بر او گذاشتی. او از تو افضل است. بعد تعجب می‌کند. می‌گوید آقا من دعوت می‌کنم، من غذا می‌دهم، میهمانی می‌دهم باز هم «یَکونونَ عَلَیَ اَفْضَلَ مِنّا». باز هم آن‌ها بالاترند؟ فرموند بله می‌دانی چرا؟ برای این‌که «اِنَّهُم إذا دَخَل مَنزِلَک دَخَلوا بمَغفِرتک و مغفِرَتِ عَیالِک». برای این‌که میهمان وقتی به خانه‌ی تو می‌آید با خودش مغفرت و رحمت می‌آورد برای تو و خانواده‌ات. بنابراین تو مدیون او هستی نه او مدیون تو. تو حتی بدهکاری در برابر میهمانت. طلبکار نباش. آقا نگاه اسلام به روابط خانواده‌ها و اخلاق اجتماعی این است. ما کجاییم این‌ها کجاست. از کدام خانواده‌ی مسلمان داریم حرف می‌زنیم. ما توی خانواده، اعضای خانواده با هم بیگانه‌ایم. امام صادق فرمود که «إذا خَرَجوا مِنْ مَنْزلکَ خرجوا بذُنوبِکَ و ذُنوُبِ عَیالِک». می‌دانی چرا تو مدیون هستی در برابر میهمانت؟ برای این‌که وقتی می‌آید توی خانه مغفرت می‌آورد برای تو و خانواده‌ات و وقتی از خانه‌ی تو خارج می‌شود گناهان شما را از خانه خارج می‌کنند. شما تطهیر می‌شوید، رشد معنوی پیدا می‌کنید. یعنی انسان‌دوستی، گسترش رابطه‌ی برادری و خواهری در جامعه، گسترش انسانیت، اخلاق و انفاق، میهمان‌دوستی بدون منت تازه او بر ما منت دارد نه به عکس. خدمت کردن به مردم در عین حال متشکر بودن از آن‌ها. بدهکار بودن خود حتی در برابر میهمان نه طلبکار بودن. این‌ها خیلی بالاتر از استانداردهای حقوق بشر است، حرمت انسان، احترام به بندگان خدا در این حد که خدمت کنی باز خودت را بدهکار بدانی که او باعث رشد من شده. این‌ها نگاه دین به خانواده‌ است که امام صادق فرمود: «ما زُویَ الرِفْقُ اَنْ أهل بِیتِ اِلا زُویَ عَنْهُمُ الخَیْر». از خانه‌ای که رفق، از خانواده‌ای که رفق و عشق بیرون رفت دیگر خیر و برکت از آن خانه بیرون رفته. خانواده‌ی مسلمان که رسانه‌ها باید چنین خانواده‌ای را تقویت بکنند خانواده‌ای مبتنی بر رفق، رفاقت و عشق است و اعتماد و وفاداری. فرمود امام صادق از رفاقت و عشق با اهل خانه اگر دور شدی دیگر خیر و برکت از آن خانه خواهد رفت و شما خانواده‌ی مسلمان نیستی. یعنی خانواده‌ی اسلامی و جامعه‌ی اسلامی بنایش بر رفق است. رفیق بودن، عشق، مدارا، تحمل کردن همدیگر، سعه‌ی صدر و دوستی و خانه‌ی بدون رفق خانه‌ی اسلامی نیست. خانه‌ی خشن و خشک و سرد و بی‌عاطفه و بی‌گذشت است. من امیدوارم یک روزی خود ما دست کم با این الگوی خانواده‌ی اسلامی آشنا بشویم. فکر نکنیم خانواده‌ی اسلامی یک سنت پوسیده است که روی دست ما مانده چه کارش بکنیم در برابر الگوی مدرن خانواده؟ روی دست‌مان مانده. چه روی دستت مانده؟‌ حماقت‌های خود ما روی دست‌مان مانده. کدام سنت؟ خانواده‌های ما خانواده‌های سنتی نیستند. به سنت پیامبر و اهل بیت کاری ندارند. سنت‌های خودمان است. خانواده‌ی اسلامی نه استبدادی نه دموکراتیک، نه سنتی و نه مدرن. خانواده‌ای است بر اساس عشق، اخلاق، عدالت، حیا و رفق. والسلام.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha